Lyrics

دلتنگ چهره ای هستم
که نمیدانم خاک با او چه کرده است
کس در این شهر مرا
شکل تو عاشق نکرد
گفته بودم هر کجایی
سمت قلبم برنگرد
حال و روزم بعد تو
رنگی از سابق نداشت
هر که آمد روی قلبم
رد پایش جا گذاشت
خدا نکند ابری بگیرد
خدا نکند باران ببارد
خدا نکند اشکی بلغزد
خدا نکند قلبم بلرزد
با دست خالیم تو را گرفتم و رها نکردم
ای وای بر من، ای وای
درگیر عشق و زندگی شدم دگر خطا نکردم
ای وای بر من، ای وای
گاهی به ما سر بزن ای شیرین زبانم
از حال خود خبر بده نامهربانم
بوسیدمت، از این به بعد در خوابم میبینمت
یعنی خداحافظ
بوییدمت در باغ گل میبینمت
من در بغل میگیرمت یعنی خداحافظ
گاهی به من سر بزن ای شیرین زبانم
از حال خود خبر بده نامهربانم
با دست خالیم تو را گرفتم و رها نکردم
ای وای بر من، ای وای
درگیر عشق و زندگی شدم دگر خطا نکردم
ای وای بر من، ای وای
گاهی به ما سر بزن ای شیرین زبانم
از حال خود خبر بده نامهربانم
Written by: Farjad Taghavi, Hamid Hiraad, Rasoul Hosseini
instagramSharePathic_arrow_out