Nagoo Direh

داره بارون می باره از ابر پاره پاره دریا آبی ، زمین سبز همه هستی تو قلبم خونه داره دوباره از تن برگ اقاقی قد کشیده گلای توی باغچه لب ایوون رسیده نگو دیره تو با من همسفر باش که فردارو کسی امروز ندیده نگو دیره تو با من همسفر باش که فردارو کسی امروز ندیده میگن گلای گلدون نمیمونه زمستون نگو دیره ، امید هست بیا با هم بخونیم زیر بارون که بعد از این شب سرد میاد خورشید دوباره میاد که تو دلامون گل امید بکاره نگو دیره تو با من همسفر باش که فردارو کسی امروز ندیده نگو دیره تو با من همسفر باش که فردارو کسی امروز ندیده نگو دیره که وقت خوندنم نیست سفر باید خیال موندنم نیست سفر باید به مرز بی نهایت ولی بی تو توان رفتنم نیست نگو دیره تو با من همسفر باش که فردارو کسی امروز ندیده نگو دیره برای دل سپردن که تازه دست ما به هم رسیده