Featured In

Lyrics

از برت دامن کشان رفتم ای نامهربان از من آزرده دل کی دگر بینی نشان رفتم که رفتم رفتم که رفتم از برت دامن کشان رفتم ای نامهربان از من آزرده دل کی دگر بینی نشان رفتم که رفتم رفتم که رفتم از من دیوانه بگذر بگذر ای جانانه بگذر هر چه بودی هر چه بودم بی خبر رفتم که رفتم رفتم که رفتم شمع بزم دیگران شو جام دست این و آن شو هر چه بودی هر چه بودم بی خبر رفتم که رفتم رفتم که رفتم بعد از این، بعد از این کن فراموشم که رفتم دیگر از دست تو می نمینوشتم که رفتم با دل زود آشنا گشتم از دامت رها بی وفا، بی وفا، بی وفا رفتم که رفتم بی وفا، بی وفا، بی وفا رفتم که رفتم من نگویم که به درد دل من گوش کنید بهتر آن است بهتر آن است که این قصه فراموش کنید عاشقان را بگذارید بنالند همه عاشقان را بگذارید بنالند همه مصلحت نیست مصلحت نیست که این زمزمه خاموش کنید من نگویم که به درد دل من گوش کنید بهتر آن است که این قصه فراموش کنید شمع بزم دیگران شو جام دست این و آن شو هر چه بودی هر چه بودم بی خبر رفتم که رفتم رفتم که رفتم بعد از این، بعد از این کن فراموشم که رفتم دیگر از دست تو می نمینوشتم که رفتم با دل زود آشنا گشتم از دامت رها بی وفا، بی وفا، بی وفا رفتم که رفتم بی وفا، بی وفا، بی وفا رفتم که رفتم
Writer(s): Tajvidi Tajvidi Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out